loading...

آئین مستان

متن روضه شب عاشورا زبان حال حضرت زینب,متن روضه شب دهم محرم,متن روضه امام حسین,متن روضه شب عاشورا امام حسین,متن روضه شهادت امام حسین,روضه حضرت زینب,شب عاشورا

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1751 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3823 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 510 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی


شب اول محرم ِ، اول همه ی کارهامون رو بکنیم، همه ی حرفامون رو بزنیم، می خواهیم روضه بخونیم، کسی جا نمونه،اونایی که پارسال بودن یا الان رو تخت بیمارستانند،پدر و مادراتون رو دعا کنید، هرکی ما رو با امام حسین علیه السلام آشنا کرده؛ خدا به حق امام حسین بهش خیر بده، یه نفری نمیشه روضه خوند،یه نفره نمیشه ناله کرد، هَلْ مِنْ مُعینٍ فَاُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ. بیایید کمک کنید، اَلا نوحو، اَلا نوحو یعنی بیایید نوحه بخونید بیایید گریه کنید. کمک بگیریم اول از شهدا، شب اول جلسه، شهدا بیان کمک، پدرهای شهدا بیان کمک، مادرهای شهدا بیان کمک، همه کمک کنند میخوام روضه بخونم. رَیان بن شَبیب خدمت امام رضا علیه السلام رسید، یه همچین شبی، امام رضا علیه السلام فرمود: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کنْتَ بَاکیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْک لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام.هر وقت خواستی گریه کنی برای هرچیزی، فقط برای حسین گریه کن. چرا؟ برای کس دیگه گریه کنیم، عیبی نداره؟نه. یکی از امام صادق علیه السلام پرسید آقاجان گریبان دریدن در عزای برادر چه حکمی داره.فرمود:مانعی نداره، آخه عمه ی ما هم گریبان چاک زد. فرمود: چرا باید فقط برای حسین گریه کنیم. آخه مصیبت اینقده بالاست، اگه به عمقش پی ببرید دیگه برای چیزی گریه نمی کنید. میگید اینها مصیبت نیست. مصیبت فقط مصیبت حسین، اما یه توضیحم بعدش داره.فَإِنَّهُ ذُبِحَ کمَا یُذْبَحُ الْکبْشُ. جد ما ذبح شد، مثل گوسفند سر جد ما رو بریدند. خیلی مراعات مارو کرده امام رضا علیه السلام اینجوری فرموده، براتون میگم چرا: وقتی حضرت آدم داشت دنبال حوا می گشت.رسید به کربلا. خار تو پای آدم رفت. خدایا من که رانده شدم، بیرون اومدم،توبه کردم. الان این زخم پا برای چیه؟ جبرئیل نازل شد، فرمود: این برای اینه که خونت اینجا ریخته بشه، آخه یه روزی میآد پسر پیغمبر خاتم را، آدم فَیُذبَحُ، ذُبح الشاه من القفا. سر حسین رو مثل قربانی از قفا می برند. چند تا اشاره دارم.برای لشکر اهمیتی نداشت داشتند حسین رو قربانی می کنند. رفقا:وقتی گوسفند قربانی میشه، احکامش رو باید رعایت کرد، بَره نباید کنار گوسفند باشه، جلو بچه، جلو مادر، مادر باردار نباید گوسفند رو قربانی کرد. دارم میگم که بدونی امام رضا علیه السلام چقدر به تو رحم کرد. معمولاً اگه بچه ای باشه میگن بچه رو کنار ببر، اما ارباب من و شمارو جلوی زن و بچه اش سر بریدند.حسین دست و پا می زد، بچه هاش جزع و فزع می کردند. دل کسی به حال قربانی نمیسوزه، دل کسی به حال قربانی نمیسوزه، دل اونها هم به حال قربانی نسوخت. علماء نوشتند، معالی سبطین،بیت الاحزان، ارشاد شیخ مفید، الاقطره، لهوف، همه رو بخونید. دومین شباهت، گوسفندی رو قربانی میکردند و تو صحرا رهاش می کردنند اینم یه شباهت، بدنش رو رها کردند، اما سجاد علیه السلام فرمود: عمه جان بدن خودیهاشون رو دفن کردند، بدن بابام روی زمین....یه چیزی براتون بگم:نگاه کرد دید بدن شیرخواره هم روی زمین.. اما وجه تفاوت هارو بگم:تفاوت آن بود که سر گوسفند قربانی را بر نیزه نمی کنند. اسب بر بدنش نمی تازند، خلاصه میکنم: گوسفند قربانی رو اول ذبح می کنند بعد تیکه تیکه میکنند، گوسفند رو آب میدن اول.....حسین...... قربانی رو از جلو سر می برند.حسین.....

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست

از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین

دست و پا می زد حسین زینب صدا می زد حسین

حسین......

تقصیر من است زیر و رویت کردم

ای کاش گلوت را نمی بوسیدم

خدایا فرج امام زمان ما را برسان،فرج آقامون رو برسان...

روضه شهادت امام حسین (ع) - تقصیر من است زیر و رویت کردم - حاج محمود کریمی 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 582 زمان : نظرات (0)

 حاج حسن خلج

 

داری میری پناه من، خدا نگهدارت

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

یه قرارایی داشتیم با هم حسین

رفیق نیمه راه من،خدا نگهدارت

این دم آخر نذار به قلبم آرزوتو

سرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت رو

شب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان  من رو ببخشه

انگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونه

اگه ببری فردا،تو دست ساربونه

پیغمبر اكرم هر وقت حسین رو میدید،از نوك پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میكرد،سئوال میكردند یا رسول الله این چه كاری است شما با این آقازاده میكنید؟مینشست گریه میكرد،میفرمود:دارم محل شمشیرها و نیزها و تیرها و دشنه ها و سنگا رو میبوسم. یازهرا بی بی جان چی شد سفارش فرمودید فقط زیر گلو رو ببوس،دلیلش رو گمان كنم به خود زینب هم نگفته فاطمه،فقط بی بی فاطمه سلام الله علیها فرمود:زینب جان خواست بره،وداع آخربود،علامتش اینه،پیراهن كهنه رو ازت میخواد،پیران رو كه خواست یادت باشه زیر گلوش رو ببوسی،دلیل این بوسه برا زینب روز عاشورا معلوم شد،از بالای تل زینبیه نگاه میكرد،دید ملعون وارد گودال شد،هر كاری كرد....حسین......

داداش تو رو قسم میدم، به چادر زهرا

زینبت رو تنها نذار،تو این بیابونا

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

داری میری پس لااقل این كارو بكن

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

خودت این كارو بكن،...حسین...

نامحرم های نامرد،نقشه دارن برامون

خودت بیا و وا كن،خلخال و از پاهامون

اسیر شدن برا من،كشته شدن برا تو

اینا كبود میكنند،صورت بچه ها رو

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

هر وقت نگات میكرد میزد زیر گریه

یادته مادرم چقدر،دلش واست میسوخت

اما

كاشكی به جای پیروهن،كفن برات میدوخت

دستای ذوالجناح و محكم گرفت سكینه

برای آخرین بار،میخواد رو پات بشینه

هرچی زد به ذوالجناح دید حركت نمیكنه،ذوالجناح چرا من رو ازاین زن و بچه دور نمیكنی؟با سر اشاره كرد آقا،چه جوری برم، یه نگاه كن ببین، كی دست و پام رو بسته،نگاه كرد دید نازدانه، رو خاك ها نشسته، دید حالا كه صداش نمیرسه،تو این این ضجه ها و ناله ها،هر كی یه چیزی میگه،حنجره سوخته از شدت عطش،راهی براش نمود،رفت دستای ذوالجناح رو بغل گرفت،همین كه ابی عبدالله یه نگاه كرد،با اشاره گفت:بابا بیا پایین میخوام دورت بگردم، عزیز دلم بذار برم،گفت نمیشه، از اسب پیاده شد، رو خاك ها نشست حسین، آغوشش رو باز كرد،یعنی نازنین بابا،بیا تو بغلم بابا، بیا ببوسمت بابا، بیا بابات رو بو كن بابا، همین كه حسین رفت دختر رو بغل بگیره،یه وقت دید سكینه دستاش رو گذاشت رو سینه ی بابا،بابا رو هُل داد عقب،گفت:بابا میخوای بری برو، قید بوسه رو زدم، دیگه نمیخوام بغلم كنی،دیگه نمیخوام رو پاهات بنشونی من رو،دیگه دلم نمیخواد ببوسی من رو،چه شد عزیز دلم؟ تو من رو از اسب پیاده كردی،گفتی بیا بغلم كن، حالا میگی نمیخوام،آروم بی جوهر،یه طوری كه فقط خودش و بابا بشنوند،صدا زد بابا دلم لَك زده یه بار دیگه بغلم كنی،بابا جگرم پاره پاره است میدونم بری دیگه بر نمیگردی،بابا خیلی دلم میخواست یه بار دیگه دست رو سرم بكشی، خیلی دلم میخواست یه بار دیگه ببوسمت،خُب چیه؟پس چرا؟گفت: الان دیدم دختر مسلم بن عقیل از شكاف پرده ی خیمه داره نگاه میكنه، دلش هوا باباش رو میكنه، او دختر یتیمه،بابا برو یه جای دیگه تلافی میكنم، تلافی موند برا كجا؟ نیمه های دل شب اومد تو گودال،نیزه ها رو كنار زد، صورتش رو گذاشت رو سینه ی بابا، روای میگه دیدم دست ابی عبدالله، اومد دور گردنش....حسین.........

روضه شهادت امام حسین (ع) - داری میری پناه من، خدا نگهدارت - حاج حسن خلج 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1905 زمان : نظرات (0)

حاج میثم مطیعی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن

چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا

چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا

تمام دشت را زینب به خون آغشته می بیند

مگر باران خون می بارد از عرش خدا فردا

برادر دل گواهی می دهد امشب شب قدر است

اگر امشب شب قدر است، قرآن ها چرا فردا...

همه در جامه احرام دست از خویشتن شستند

شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا

ببین شش ماهه ات بی تاب در گهواره می گرید

علی از تشنگی جان می دهد امروز یا فردا

ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را

همانانی که می افتند زیر دست و پا فردا

برادر وقت جان افشانی عباس نزدیک است

قیامت می شود وقتی بگوید یا اخا فردا

برادر خوب می خواهم ببینم روی ماهت را

که می ترسم فراموشت کنم بر نیزه ها فردا

آخه روی نیزه ها قیافه به هم ریخته بود، صورت و شمایل  به هم ریخته بود؛ یه نکته بگم.....

چراغ چشم هایش زیر نعل اسب ها می سوخت

حسین.....

به مادر گفته بودم تا قیامت با تو می مانم

تمام هستی من، می روی بی من کجا فردا

سید بن طاووس نوشته: شب عاشورا شاید نزدیک غروب آقا اندکی خوابش برد، زینب کنار برادر نشسته، فرمود: زینب جان، الان خواب پیغمبر و بابا و فاطمه زهرا و حسن مجتبی رو دیدم، چیزی نمونده بیای پیش ما، وقتی زینب شنید: شروع کرد به صورت لطمه زدن، فریاد زد، گریه کرد، امام حسین فرمود: آرام باش خواهرم، فردا یه وقت زینب صدا زد: صبر کن عزیز دلم، شب شد، همه رو جمع کرد، حمد خدا کرد، اما بعد، یاران و یارانی بهتر ازشما نمی شناسم، بهتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم،‌ خدا به همتون خیر بده، شب شده اگه برید آبروتون نمیره، کسی شما رو نمبینه، همتون برید از اینجا، اینا فقط منو میخوان، منو با اینا تنها بزارید، اینا منتظراً من برم میدان، نعل تازه زدن، نیزه هاشون تیز کردن، تیر سه شعبه آوردن، اینا فقط منو منو میخوان، روز عاشورا هر کس با هرچی داشت زدی یکی با شمشیر، یکی با نیزه، یکی با تیر سه شعبه، بعضی ها با سنگ میزدن، اونا هم که چیزی نداشتن با لگد میزدن نا نجیب ها از هم سبقت می گرفتن..... امام حسین یه لحظه احساس کرد سینه اش سنگین شد،چشماش رو باز كرد، گفت:می دونی كجا نشستی، نانجیب گفت:می دونم، گفت:اسمت چیه، خود ملعونش رو معرفی كرد، ابی عبدالله فرمود: من كی هستم، گفت:تو حسین پسر علی و فاطمه، نوه ی پیغمبری، گفت: من رو میشناسی اومدی سر از بدنم جدا کنی، گفت: خوب می شناسمت، اما دنبال جایزه یزیدم. آقا فرمود:بلند شو، صرف نظر كن، من، دعا میكنم، واسطه میشم، خدا از سر تقصیرت بگذره، قربون این ارباب برم، از شمر هم میخواد دستگیری كنه، آقا فرمود: من كاری میكنم، كنار حوض كوثر بابام رو ببینی، گفت:من این همه راه اومدم كارت رو تموم كنم، فرمود:اگه قصدت اینه، یه جرعه آب به لبهام برسون، یه زخم زبونی زد، گفت: مگه نمی گی، بابات ساقی كوثره، برو از دست بابات سیراب شو.....

دانلود روضه شهادت امام حسین (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 615 زمان : نظرات (0)

شب عاشورا

 

هنوز از تو گرم است هنگامه ها

بسی آتش افتاده در جامه ها

به وقت سخن از تو ای عقل کل

جنون می چکد از سر خانه ها

تو در پاسخ نامه کوفیان

نوشتی به خون سطرها نامه ها

زتو باغشان زرد،  خودخواه ها

زتو کامشان تلخ،  خودکامها

تو نگذاشتی خیمه شب بازها

تدارک ببینند برنامه ها

بخوان آیه بر نیزه ی باغ سرخ

که از عطر تو پر شود شامه ها

بود نام تو عین جوشن کبیر

امیری حسین و نعم الامیر

تو گفتی که خوبان امیری کنند

دلاور شوند و دلیری کنند

مبادا جوانان به میدان رزم

ذلیلانه اظهار پیری کنند

مبادا در این فتنه عمارها

 به وقت سخن گوشه گیری کنند

تو گفتی صبوری کند خواهرت

چومجبورشان در اسیری کنند

تو گفتی که هیهات مردان ما

بمانند و ذلت پذیری کنند

تو موسی شدی تا ابالفضلها

برایت چو هارون بسیجی شدند

بعید است این شبه مردان شُوم

ترحم به طفل صغیری کنند

خدا خواست تا همه شیعیان

حسینی شوند وامیری کنند

امام حسین امشب سخنرانی كرد،  فرمود: عباس جان تو هم می خوای بری برو، من حكم رو از تو هم برداشتم،  اباالفضل صدا زد آقا جان من بدون شما كجا بروم، من می خوام جانم رو قربانتان كنم،  جای اصحاب رو تو بهشت بهشون نشان داد، حبیب میگه من دور و بر  خیمه ابی عبدالله نگهبانی می دادم، یه وقت دیدم صدای زینب می آد، صدا زد داداش، یادته به سر دادش حسنم چی آوردند، یارانش تنهاش گذاشتند، آیا یارانت رو امتحان كردی؟فرمود:آری زینب جان، مانند اینها نبوده  و نخواهد  آمد، بهترینند. اما حبیب میگه تا این حرف رو شنیدم، آتیش گرفتم شمشیرم رو كشیدم، دویدم خیمه اصحاب، وای زهیر، مسلم بن عوسجه،  بُریر،  زینب هنوز به ما اطمینان نداره، گفتند:چه كنیم؟ گفتم شمشیرهاتون رو بكشید، دویدند آمدند پشت خیمه ی زنها، صدا زدند یا بنات رسول الله، زنها ریختند بیرون، گفتیم ما با شما كار نداریم، زینب سلام الله علیها بگید بیاد، بی بی آمد، فرمود:چه می شود شما را عزیزان برادرم،  گفتند:بی بی جان اگه همین الان هم آقامون اجازه بده اینها رو تارو مار میكنیم. امشب بی بی زینب سلام الله علیها این سئوال رو از شما هم میپرسه، میگه می خواهید بروید یا بمونید؟ حسینی هستیم یا نه؟ یه خورده خجالت بكشیم از بی بی، بیرون از این خیمه چه خبره؟رو موبایلمون،  تو جامعه، تو زندگی و... حسینی هستیم یانه؟بی حجابی نباشه تو خانواده هامون،  با بی بی زینب سلام الله علیها عهد ببندیم كه حسینی می مانیم،  امشب بواسطه ی بی بی زینب سلام الله علیها توبه كنیم،  ذخیره ای باشد برای شب اول قبرمان، زنها گفتند ماشاء الله به وفای شما، همه رفتند،  بی بی زینب سلام الله علیها فرمودند: بروم نگاه كنم ببنیم جوانهای خودمان چكار می كنند، این از اصحاب، آرام آمدم كنار خیمه عباس ،  بنی هاشم همه جمع شدند،  دیدم عباس رو دو كنده ی زانو نشسته ،  فرمود: چه میكنید بنی هاشم، علی اكبر فرمود:عمو جان، ما نگاهمون به شماست،  هرچی شما بگویید ما همون رو انجام میدهیم،  آقا فرمود: اگر فردا مولایم اجازه بده، یه نفر اینها رو زنده نمیگذارم، بی بی زینب سلام الله علیها میگه خوشحال شدم،  اومدم دنبال حسین،  حالا هلال بن نافع میگه:دیدم امام حسین علیه السلام دارد به سمت بیابان میرود، دنبالش اومدم، دیدم ابی عبدالله هی مینشیند ، پا میشوند،  اقا منو دیدند فرمودند:چی می خوای؟گفتم آقا جان ترسیدم به شما گزندی برسد، فرمود: هلال می خوای یه راه بهت نشون بدم از پیش ما بری،  افتادم به قدماش، آقا جان قربان شما بروم،  من هم میخوام جانم را قربان شما نمایم،  گفتنم:آقاجان چه میكنید؟فرمود: دارم این خارهای بیابان  رو میكنم، توی این خندق می اندازم،  فردا شب بچه هام.... حسین...

شب آخر بگذار این پر من باز شود

بیشتر روی تو چشم تر من باز شود

امام چهارم میفرماید:من خودم رو كشاندم ببینم عمه ام با بابام چه می گوید، دیدم دو زانو جلوش نشسته، داره میگه داداش میشه به اینها بگی فردا سر من رو ببرند، فرمود: زینب جان این حرفی است كه جدم گفته، تا حسین ذكر مصیب كرد، امام چهارم میگه: دیدم عمه ام از هوش رفت رو زمین افتاد

حرف هجران مزن اینقدر مراعاتم کن

دست بردار دل مضطر من باز شود

جان زینب برو از کرببلا زودبرو

مگذار این گره معجر من باز شود

آه راضی نشو بنشینم و گیسو بکشم

آه راضی نشو موی سرمن باز شود

حسین....

امشب بمان کنارمن برادر برادر برادر

مبر زدل قرار من برادر برادر برادر

امروز عصر ابی عبدالله كنار خیمه چند لحظه خوابش برد، یه وقت با یه حالی بلند شد،  خانوم زینب كنارشه،  عرض كرد داداش چی شده، فرمود: الان چند لحظه خوابم برد،  دیدم یه عده سگ دارند من رو پاره پاره میكنند،  گذشت: امام حسین مثل امشب داره وصیت میكنه:زینب جان، این خلخالها رو بگو در بیارند،  هرچی لباس كهنه دارند بپوشند،  بی بی دست برادر را گرفت، داداش:به جان مادر این انگشتر رو از دستت بیرون میآرند، بابا فرموده: حسینم مقطع العضاء ،  حسین.....

دانلود روضه شب عاشورا 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 11033 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

آی بمیرم، ای کاش یکی به جای دستای زینب چشمای زینب و می بست، این منظره ها رو نمی دید، آخ تا رسید کنار گودال قتلگاه، هر چی صدا زد، دادش جواب زینب و بده، حسین چشما رو باز نکرد، تا قسم داد حسین جان، جان مادرم، چشمای خون گرفته رو باز کرد، زینب برگرد برو به خیمه، می گه دیدم زینب داره می ره، اما عقب عقب می ره، هی به سر می زنه، هی فریاد می زنه، حسینم و دارن می کشند، أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما پیدا نمی شه؟ آی بمیرم، نانجیب روی زینب و زمین زد، گفت:مگه نمی بینی حسین و دارن می کشند، گفت :کار حسین و زودتر تموم کنید، یه وقت زینب ببینه، سری به نیزه، اگه این روضه یه شب در سال جا داشته باشه بخونی امشبه، وقتی شام غریبانیه، بی بی زینب زیر این خیمه نیم سوخته ها خوابش برد، عجب خوابیدنی، خواب به چشمش اومد یا نه، بی بی بیهوش رو زمین اوفتاد، این بچه ها سرشون رو دامن بی بی، همه از حال رفتند، یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید، مادر اومدی، اما دیر اومدی، یه جمله رو می خوام عرض کنم، گفت زینب جان، من از صبح اینجا بودم، خودم همه ی منظره ها رو دیدم، اونوقتی که می خواست سر از بدن حسین جدا کنه، سر رو دامن خودم، هر چی فریاد زدم، بُنَیَّ،

 

حدود ساعت سه، من عقیله دختر حیدر

چنان مرغی که پرپر می زند، بر خاک و خاکستر

حدود ساعت سه، من پریشان آمدم با سر

ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر

حدود ساعت سه، دیدمت بر خاک و خاکستر

ولی عریان نه پیراهن نه عمامه، نه انگشتر

 

آنطرف از دور دیدم سارقی کرده کمین

 چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها

جا گرفته روی سینه آن سگ حار از قفا

می زند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیزها

کاش تنها آن حرامی با گلویت کار داشت

می خورد این تیزی خنجر به خیلی چیزها

با قد خم مادرت آمد عیادت کرده ای یاد پهلو

یاد میخ در به خیلی چیزها

داخل گودال حالش را رعایت می کنی

چون که حساس است مادر به خیلی چیزها

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

شب عاشوراست امشب، کربلا غوغاست امشب

چه خبره امشب تو خیمه ها، آی، نوکرا، فدایی های ابی عبدالله، بیاید بریم تو خیمه، با حضورمون با ناله زدنمون، با گریه کردنمون امشب تسلای دل زینب باشیم، اینقدر زینب از دیدنتون خوشحال می شه، اینقدر سکینه خوشحال می شه، آخه صدای پای اسب ها می اومد می گفت عمه، لشکر برا کی داره می آد، تا صدای پای دو تا مرکب اومد، مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر، تا این دو تا اومدند به زینب خبر دادند، برا حسینت لشکر اومده، اینقدر زینب خوشحال شد، به حبیب که گفتند بی بی زینب از اومدن شما اینقدر خوشحال شده، شروع کرد گریه کردن، گفت:مگه من کیم؟ الحمدالله من باعث خوشحالی زینب شدم، آی کربلایی ها با ناله تون امشب دل زینب و خوشحال کنید، ناله بزنید یاحسین..........

 

که ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن

احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن

ای وارث سریر امامت، به پای خیز

ما را سوار بر شتر بی جحاز کن

 

دلی در خون نشسته دوست داری

بگو قلبی شکسته دوست داری

تو را ای عشق بی سر دوست دارم

مرا با دست بسته دوست داری

 

نه تنها تیر و تیغ وسنگ بوده

سر پیراهنت هم جنگ بوده

ولی شرمنده زینب دیر فهمید

که انگشتر به دستت تنگ بوده

دانلود روضه شب عاشورا زبان حال حضرت زینب (س) 

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 59
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 281
  • آی پی دیروز : 656
  • بازدید امروز : 872
  • باردید دیروز : 6,157
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 15,397
  • بازدید ماه : 15,397
  • بازدید سال : 1,330,430
  • بازدید کلی : 19,836,258